بسم ا لله الرّحمن الرّحیم
« وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللهِ اَمْواتاً بَلْ اَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ. »
با درود به ارواح طیبهی شهدای اسلام از کربلای حسین(ع) تا کربلای ایران و با درود و سلام بر یگانه اختر تابناک امامت و ولایت، امام عصر منجی عالم بشریّت
حضرت امام مهدی(عج) و نائب بر حقّش پیرجماران امام امّت.
بارالها! همیشه در پیش خود فکر کردم که شهادت چیست؟ مدّتها فکر کردم و عاقبت معنی شهادت را بهدست آوردم، که شهادت؛ یعنی، دوباره زنده شدن، شهادت رمز پیروزی است. شهادت وسیلهای است که انسان را به خدا میرساند و شهادت رستگاری است.
خدایا! خودت میدانی که ما برای رضای تو و برای حقانیّت دین تو بهپاخاستیم، تا دِین خود را در راهت ادا نماییم. اگر در این راه جان خود را نثار نماییم، افتخاری بس عظیم میباشد. در ضمن اینجانب بهمن حضرتی فرزند حضرتقلی بر حسب وظیفهی شرعی که داشتم با آگاهی کامل به جبهههای نبرد اعزام شدم به جبهههایی که دانشگاهی بزرگ برای شیفتگان راه اباعبدالله(ع) میباشد. دانشگاه جبهه، درس عاشقی میآموزد، درس پیوند با عروس شهادت را
میآموزد، درس گذشتن از دنیا، دنیایی که ظاهرِ فریبندهای دارد، برای کسانی که شیفته دنیا شدند و به زندگی چند صباح این دنیا، خودشان را گم کردهاند.
بار الها! خودت میدانی که اینان در زمان پیامبر چه کردهاند؟ در زمان حضرت علی(ع)، در زمان تمامی أئمّهی اطهار، در زمان ما که انقلاب اسلامی با دادن هزاران شهید به پیروزیش در 22 بهمن منجر شد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جنگ را بر ما تحمیل کردند و بعد از
چند سال این جنگ را به یاری خدا ادمه دادهایم و دیگر چیزی به پیروزی نهایی نمانده است. امّا ای فرصت طلبها! ای شمایی که بعد از چند سال جنگ، فقط به فکر جاه و مقام خود
میباشید باید بدانید که انشاءالله خون این شهیدان، دامنتان را خواهد گرفت. امّا شما
امّت حزب الله! امیدوارم که سلام گرم و خالصانه مرا پذیرا باشید. از شما میخواهم که در راه اسلام و تداوم انقلاب، کماکان کمال خدمت را داشته باشید. شما برادران بسیجی! نگذارید آنهایی که هنوز در گوشه و کنار تفرقه و تبلیغات سوء انجام میدهند، در رأس امور قرار گیرند. برادران عزیز! جبههها را پر کنید، شما را به خون سیّدالشّهدا قسم، نگذارید که خون ما را پایمال کنند، همیشه در صحنه باشید. به امید پیروزی نهایی اسلام و آزادی کربلا و قدس. همانطوریکه خدا وعده داده است: عاقبت، مستضعفان را بر روی زمین حاکم و خلیفه میگرداند.
« وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْاَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ اَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ »
و امّا مادر عزیزم: مادر عزیز و مهربانم! اگر خبر شهادتم را به شما رساندند خدا را
شکر کن که در امانتداری سرافراز ماندی، صبر داشته باش.
مادر عزیز! شما هم به یاد دیگر مادران شهدا که فرزندان خود را در راه اسلام و قرآن نثار کردند به خدا توکّل کن و مرا دعا کنید.
پدر عزیز! من نتوانستم فرزند خوب برایت باشم. اگر خبر شهادتم را شنیدی خدا را
شکر کن که امانت خود را به خدا برگرداندی. امّا شما برادران عزیز! راهم را ادامه دهید و در مصیبتها و رنجها صابر باشید و شما خواهرانم! حجاب را حفظ کنید که سنگر اصلی
زنان مسلمان میباشد. برای من زیاد ناراحت نباشید. در آخر از همهی دوستان وآشنایان و از همهی امّت حزب الله عفو و بخشش میطلبم. برای من دعا کنید.
والسّلام
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی(عج) خمینی را نگهدار
22/12/1365
وی به دلیل عشق به ولایت و فرمان حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر تشکیل ارتش بیست میلیونی، وارد این نهاد مقدّس شد و در راه حفاظت و حراست از آرمانهای انقلاب اسلامی و امام خمینی(ره) گامهای مؤثری برداشت و سپس جهت اعزام به جبهههای جنگ یک لحظه هم آرام و قرار نداشت و تکلیف را با حضور در جبهههای جنگ و دفاع از کیان انقلاب اسلامی، می دانست و همچون عاشقی که به معشوق خود رسیده باشد خود را وصل به جبهههای نبرد مینمود و در مناطق مختلف عملیّاتیِ غرب و جنوب، ایفای نقش میکرد.
ایشان فردی باتقوا و متدیّن بود و از آنجا که با احساسات پاک و مذهبی رشد
یافته بود همواره در راه انجام واجبات و ترک محرّمات، تقیّد خاصّی داشت و هر جا مستمندی مییافت در حدّ توان خویش یاریش میکرد. بسیجی دلاور، بهمن حضرتی پس از سالها حماسه آفرینی و حضور در عملیّات نبرد حق علیه باطل در منطقهی عملیّاتی ماووت عراق، عاشقانه عروج کرد و در تاریخ 6/2/1366 شربت گوارای شهادت را نوشید.